تو مانند کبوتر ها نجیبی ٬ تو مثل داستانهای عجیبی
گناه من چه بود که گفتی ٬ از این پس از نگاهم بی نصیبی . . .
.
.
.
کاش تو چایی بودی و من قند !
تا خودم رو فدات میکردم تا تلخی روزگار رو حس نکنی !
.
.
.
یک ساعت که آفتاب بتابد ، خاطره آن همه شب های بارانی از یاد میرود
این است حکایت آدم ها ، فراموشی . . .
.
.
.
خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت
خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .
.
.
.
یادمان باشد عشق متعلق به لحظه هاست و نفرین برای همه ی عمر . . .
.
.
.
باز کن ار سر گیسویم بند / پند بس کن که نمیگیرم پند
در امید عبثی دل بستن / تو بگو تا به کی آخر ، تا چند . . .
.
.
.
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یارترین / سینه را ساختی ز عشقش سرشار ترین
آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین / چه دل آزارترین شد ، چه دل آزارترین . . .
.
.
.
تو را دوست داشتن برای من عبادت است
از تو دور بودن برای من قیامت است
آزادی عشق تو برای من حاجت است
دیدن رخ ماهت برای من زیارت است . . .
.
.
.
هرز گاهی دریا هوس میکنه به ساحل سری بزنه
براش مهم نیست ساحل دستشو میگیره یا نه
مهم اثبات وفاداری دریاست . . .
.
.
.
عشق طوفانی بگذشته او ، در دلش ناله کنان میمیرد
چون غریقی است که با دست نیاز / دامن عشق تو را میگیرد . . .
.
.
.
یک سبد درد ، یک گلدان مرگ ، و لباسی سفید برای جشنی بزرگ
خواه ناخواه همه دعوت میشویم . . .
.
.
.
كاش ميشد در غروب آفتاب ، بي صدا با سايه ها كوچيد و رفت . . .
.
.
.
عشق توئی عاشق منم ٬ دریا توئی قایق منم
اگر دزدیدند قایقت را ٬ غم مخور ٬ سارق منم !!
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10