چرا اینقدر سنگ شدی؟؟؟
رفتارت خیلی بد شده...اخلاقت مزخرفه...نمیتونم اخلاقتو تحمل کنم...تو افتضاح شدی ولی من چ کارت کردم؟؟؟؟هر کاری باهام کردی و پشت سرم خیانت یا بدمو گفتی بازم به روت نیاوردم ...چون...ولی تو عوض نمیشی
تحملم دگه به یه مو بند شده... چرا حداقل ظاهر سازی نکردی؟تو چشام که زل میزنی ....دیگه خندم نمیگیره...باهام که حرف میزنی نمیخوام دقیق شم به حرفات...حواسم خیلی پرته....دیوونم کردی با رفتارت....این بود دوست داشتنت؟؟؟تا کاری ازم میخواستی یا میزنگیدی بدون هیچ معطلی خودمو تقدیمت می کردم غیر از این بود؟؟؟اره همین منی که تو رو با همه وجودم میخواستمت رواسمت قسم میخوردم دنیام بودی یادت که هست؟ میخواستم فقط مال خودم باشی واسه همیشه...تو تمام رویاهام توهم کنارم بودی واست میگفتم ولی نمیخواستی باورم کنی !!!دست من نبود.....خودت خواستی به هوس بازیت ادامه بدی میدونی چیه؟؟؟تو عوض نمیشی... دنیام رو سرم خراب شده انگار.....نه اینکه نا امید باشم....اما دیگه دنیای مشترکی با تو ندارم این جملت هیچ وقت از تو کلم بیرون نمیره و مثل این زیاد بهم گفته بودی اما منه خر که میدونی نمیخوام بدی ها رو ببینم...گفتی وقتی طرفت زیاد بیاد سمتت تو اتوماتیک وار دور میشی ازش... ولی حقم این نبود جواب این همه محبتمو دوست داشتم به تو یا سادگیام...خنگ بازیم...هی...خیلی نامردی دختر این لحظه از اون لحظاتی هست كه دارم توی دلم فحش می دم... به خودم... به نزدیك ترین كسی كه تا امروز فكر می كردم دارم... بهم می گفتن راحتی خودش رو می خواد... باور نمی كردم
الان بیش از پیش احساس تنهایی هجوم آورده تو وجودم
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2