به خدا دیگه خسته شدم! خسته شدم از بس گفتم "خسته شدم"! آخه اینم شد زندگی
میدونی چرا؟ تو این زمونه دیگه هیچکی پایبند حرفاش نیست و میزاره میره...خیلی راحت
خیانت ، نامردی چرا ؟اخه چرا
حرفام خیلی تکراریه اما واقعاً آخره حال گیریه...
خیلی سخته ببینی کسی که تا دیروز دستاش تو دستای تو بود و با تو میخندید و پشت سر بقیه حرف میزد
امروز دستاش رو تو دستای اون بزاره و با اون بخنده و پشت سر تو بد بگه...تویی که روز و شبت رو
براش گذاشتی... تویی که براش هر کاری که انجام دادنش غیر ممکن بود رو ممکن کردی و فقط بخاطر
اون انجام دادی...تویی که ...اما اون چی؟! تاحالا با خودش فکر کرده که یه دِینی به گردنش داره و باید
اون رو به تو اَدا کنه؟ آره... گفتن "دوستت دارم" یه دِینی رو روی دوش آدم میزاره که غیر قابل اندازه
گیریه...نمیدونم اسمت رو چی بزارم؟! خودت آزاد هستی که انتخاب کنی...
نامرد؟! خیانتکار؟! بی معرفت؟! بد قول؟! هوس باز؟! ه
انتخاب نمیکنی؟! چرا خجالت میکشی؟! انتظار داشتی بگم با معرفت و خوش قول و لوتی و بامرام !ه
نه عزیزم... تا دنیا دنیاست نامردیت رو یادم نمیره...تا دنیا دنیاست خیانتی که به من کردی رو یادم
نمیره...پس نمیخوای انتخاب کنی؟! خب... بزار من برات انتخاب کنم
بنظر من تو یه مجرم هستی... البته از نوع هوس باز و خیانتکار و بی معرفت و بدقول و البته از همه
مهمتر نامرد!نامرد!نامرد
مگه خودت نگفتی باهات اینكارو نمیكنم پس چرا
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3