در هجوم لحظه های پوچ جدایی ، سکوت تنها یادگار با تو بودن است
* * * * * * * * * * * * * * * * *
معلمم به خط فاصله می گفت خط تیره، خوب می دانست فاصله ها چه به روزگار آدمها می آورد!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود به هم میرسانیم
نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست؟
من که این سو
جنگلی را به آتش کشیده ام!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند
اما وقتى تو نیستى
هیچکس نیست دلم را گرم کند!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تمام عمر مرا مهر آشنایی برد / تمام عشق مرا داغ بی وفایی برد
گذشت عمر و نیامد نگار و من مردم / بگوش او برسانید از جدایی مرد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
فراق و دوریت دیوانه ام کرد / چو مجنون راهی ویرانه ام کرد
چنان داغی به دل ماند از جدایی / که با هر آشنا بیگانه ام کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
دمی فکر رهایی را نکردم / خیال آشنایی را نکردم
جدایی را گمان کردم ولیکن / گمان این جدایی را نکردم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تا نباشد جدایی ها کس نداند قدر یاران ، کویر خشک می داند بهای قطره ی باران
* * * * * * * * * * * * * * * * *
به لب های تو می سازم کلامی / سرود آشنایی یا سلامی
ندارم جز غم عشق تو در سر / ولی افسوس که از من جدایی
* * * * * * * * * * * * * * * * *
می نویسم خاطرات با اشک و آه / در شبی تاریک و غمگین و سیاه
می نویسم خاطرات از روی درد/ تا بدانی دوریت با من چه کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * *
ﻣــﻦ ﺍگــر مـی خـﻨـﺪﻡ ﺗـﻨـﻬﺎ ﺑـﻪ ﺍﺟـﺒـﺎﺭ ﻋـﻜـــﺎﺱ ﺍﺳــﺖ ﻭگـرﻧﻪ بی تو…
مــن ﻛـﺠـﺎ؟ خــنــدﻩ ﻛـــﺠــﺎ؟
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5