به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
هر که به من می رسد ، بوی قفس می دهد ! جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم ، نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه ؛ نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند !
* * * * * * * * * * * * * * * * *
این جمله را هرگز فراموش نکن
“برای دوستت دارم بعضی ها مرسی هم زیاد است”
* * * * * * * * * * * * * * * * *
اشتباهم این بود :
که با دیدن اولین " دل " حکم کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ، چه طور همدیگر و میشناسن.
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی .
* * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم با تو بود
تو ولی سرد شدی
آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم
و تو به من تهمت سرد شدن زدی
* * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ شباهتی به یوسف نبی ندارم
نه رسولم
نه زیبایم
نه عزیز کرده ام
نه چشم به راهی دارم
فقط در چاه افتاده ام
* * * * * * * * * * * * * * * * *
رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت … نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه !!
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4