برای تو می نویسم عشق من ! برای تو که لحظه ای به یاد من نیستی ! لعنت به صدات لعنت به چشمان مستت لعنت به روزی که تو را دیدم لعنت به روزی که عاشقت شدم لعنت به روزها و شبهایی که برای تو اشک ریختم و میریزم و خواهم ریخت، لعنت به تمامی لحظه های شیرین زندگیم که با تو بسر شد لعنت به روزهایی که بشوق تو به پرواز در می آمدم لعنت به شبهایی که به شوق دیدنت خواب از چشمان رخت می بست لعنت به بیخوابی هایم لعنت به ناز معشوقه ام ولعنت به نیازم لعنت به من که تو را می پرستم لعنت به تمام لحظه های که به یاد تو طی کردم و می کنم . لعنت به من لعنت به تو لعنت به لحظه ای که به دروغ بمن گفتی دوستت دارم و من احمق هم باور کردم لعنت به خودم لعنت به تنهایی لعنت به بخششت لعنت به نفرتت لعنت به من که افسار دل به کسانی دادم لعنت به خودم که تو را به راحتی یک نفس از دست دادم لعنت به آرزو . لعنت به عشق. لعنت به تو که قاتل عشقی لعنت به تو و لعنت به تو ولعنت به تو ولعنت به خودم
چرا یادم رفت که حق دوست داشتن ندارم چرا یادم رفت....!!! که امروز ناچار شوم بخاطر تو چشم انتظار باشم فکر نمی کردم علاقه ام به تو مرا دچار چنین تزلزل و سرنوشتی کند خوب می دانم الان در کنار یکی دیگر با آرامش زندگی می کنی و کوچکترین فکری به من نمی کنی ولی من چی ! مدام ثانیه ها را با تو تمام می کنم مدام به یاد تو هستم.........
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13