دردا ! دلم گرفته از روزگار امشب ، دیگر نمانده در دل صبر و قرار امشب ،
آه ! آه ای آسمان ساکت ببین دیده ترم را ، دارم بسی شکایت از کردگار امشب .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به قلبم نشستی نگفتم چرا / دلم را شکستی نگفتم چرا
یکی خواب شب های من را ربود / چو دیدم تو هستی نگفتم چرا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب مهتابی چه خوش است برای دیدن یار / اما چه کنم دیوار بلند است و نگاه ها بسیار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشمانم در آسمان به جستجوی آخرین ستاره ی شب است
و میروم به اوج ، کنار او ، ستاره ای که در سپهر آرزو ، یگانه تقدیر من است .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
** /-/ * *
* /-/ * *
* * /-/ * *
شب شده، نردبون گذاشتم بری سر جات بخوابی ماه من.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من زنده بودم اما انگار که مرده بودم / از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها به جرم اینکه / او س سپرده میخواست، من دل سپرده بودم
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7