سلام دوستان گلم من میخواهم یک داستان کوتاه بنویسم.
داستان همان کلاغی که انقدر قصه های کودکیمان را به سر میرساند. او همچنان به خانه اش نرسیده است. من میخواهم یک داستان کوتاه بنویسم از کلاغی که بالاخره یک روز به خانه اش میرسد. این یک داستان کوتاه است که مینویسم. این داستان کوتاهی از یک کلاغ است که تمام قصه های دنیا را به سر رساند و به ته دنیا رسید. این یک داستان کوتاه است و چون خیلی کوتاه است من بیشتر از این نمیتوانم ادامه دهم. این داستان را باید همین الان که کوتاه است خاتمه دهم. متاسفانه من هم مثل شما نفهمیدم چه بر سر کلاغ داستانم آمد. چون این یک داستان کوتاه است. اگر کمی، فقط کمی بلند تر بود میفهمیدیم که چه بر سر کلاغ آمد. متاسفم چون قرار است این یک داستان خیلی کوتاه باشد؛ پایان.
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7