عضو شوید
عضویت سریع
تبادل لینک
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
RSS
کوچـــــــــه گــــــــــــــــــــرد
میگن چرا نمی ذاری هر كاری دلش می خواد بكنه؟ سكوت میكنم میگن چرا وقتی از پیش تو میره ناراحت میشی؟ سكوت میكنم میگن چرا اگه بهت توجه نكنه دلخور میشی؟ سكوت میكنم میگن چرا وقتی میره با یكی دیگه اشك میریزی؟ سكوت میكنم میگن چرا تموم لحظه هاتو در حسرت با اون بودن خراب میكنی؟ سكوت میكنم میگن چرا تمام كارهاشو زیر نظر داری؟ سكوت میكنم میگن چرا با یاد خاطرات قدیمت غصه میخوری؟ سكوت میكنم میگن چرا در حسرت دیدنش هستی در صورتی كه میدونی ناراحتت میكنه؟ سكوت میكنم میگن چرا از عالم بریدی و چسبیدی به كسی كه برات از یه نفرم نمی گذره؟ سكوت میكنم میگن چرا واسش هر كاری میكنی در حالی كه میدونی فراموشكاره؟ سكوت میكنم میگن چرا در برابر توهین و تمسخرش سكوت كردی؟ چرا آخه چرااااااااااااا؟ می خواهم با تو بگویم قصه مرگ عشق را می خواهم تو بدانی غم شب هایم را می خواهم كه تو بخواهی تن خسته و بیمارم را می خواهم كه تو ببوسی لب تبدار مرا می خواهم كه بدانی عشق من رفت زدستم بی آنكه بداند من اسیر چشمهایش شدم چشم هایی كه در آن اثری از عشق نبود می خواهم كه فریاد بزنم من دوست داشتم كسی را كه هرگز مرا دوست نداشت....! آمدم تا مست و مدهوشت كنم اما نشد عاشقانه تكیه بر دوشت كنم اما نشد آمدم تا از سر دلتنگی و دلواپسی گریه تلخی در آغوشت كنم اما نشد آرزو كردم كه یك شب در سراب زندگی چون شراب كهنه ای نوشت كنم اما نشد نازنینم ، نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم آمدم تا این سخن آویزه گوشت كنم اما نشد شعله شد تا به دل خاكستر احساس تو لحظه ای رفتم كه خاموشت كنم اما نشد بعد از آن نا مهربانیهای بی حد و مردن سعی كردم تا فراموشت كنم اما نشد _________________ کجایی تا بدانی درد دنیا آوره شده در من !!!
کد را وارد نمایید: